با سلام و احترام خدمت تمامی استادان و همکاران ارجمند. در شماره 105 ماهنامه تجارت طلایی، قصد دارم تا به یک مبحث خیلی مهم بپردازم و امیدوارم که مفیدفایده قرار گیرد برای شما عزیزان.
همانطور که میدانید؛ انگیزه دادن، رهبری کردن، تشویق کردن و ... برای کارمندان قدیمی مجموعه شما یک فاکتور بسیار مهم محسوب میشود. در اصل از نقطه اول میخواهیم به این موضوع بنگریم.
زمانی که یک پرسنل در هر جایگاه و مقامی، بعد از فیلترهای مجموعه ما به استخدام در میآید، در اصل شروع سرمایهگذاری ماست.
همگی به این موضوع واقف هستید که هر فرد جدیدی وارد سیستم و مجموعه ما میشود، یکسری خرجها نیاز است؛ یعنی از بدو ورود تا .... ما داریم از همه لحاظ سرمایهگذاری میکنیم.
شاید بخش عمده این سرمایهگذاری را سرمایهگذاری مالی ببینیم، اما در اصل ما سرمایه گذاری اصلیمان برای زمان و تایم و وقتی است که روی این افراد میگذاریم. بالاترین و ارزشمندترین موضوعی که برای یک انسان، یک شرکت یا یک مجموعه میتوانیم در نظر بگیریم، زمان است.
خب میخواهیم کمی بیشتر ریشهیابی کنیم؛ تا زمانی که یک مجموعه از افراد قابل و دارای تجربه در زمینه جذب نیرو، آموزش و ... استفاده نکند، آن سیستم نمیتواند سرپا باشد و درست و بهطور صحیح به کار خود ادامه دهد.
بنده همواره به این موضوع اعتقاد دارم که بهترین نفراتی که میتوانند برای جذب نیرو کمک یک مجموعه باشند، نفراتی هستند که در گذشته، در همان شرکت و در همان جایگاه بودند.
خیلی از شرکتها و مجموعههای بزرگ امروز از واحدی به نام نیروی انسانی استفاده میکنند. این واحد بهتنهایی نمیتواند پاسخگوی کل مجموعه باشد و قطعا این افراد با علم و مدرک تحصیلیای که دارند، وارد بازار کار میشوند، پس نمیتوانند از لحاظ تجربه، خودشان را با افرادی که شاید خیلی زود وارد بازار کار شدند، مقایسه کنند و در نتیجه نمیتوانند از هم درک متقابلی داشته باشند.
تمامی افراد بالادست یک شرکت باید دست به دست هم داده و در ابتدا یک تیم عالی، پرشوروهیجان تشکیل بدهند. این افراد نیاز به پیگیری دارند، نیاز به آموزش دارند، نیاز به تلنگر دارند و نیاز به تشویق.
به نظر شما واحد نیروی انسانی بهتنهایی میتواند تمامی این کارها را برای تکتک پرسنل شرکت انجام دهد؟ به اعتقاد بنده اگر هم بتواند، قطعا نتیجه مطلوبی نمیگیرد.
فرض کنیم در بازار ایران و در صنعت خردهفروشی، دارای یک شرکت و 10 فروشگاه هستیم و فروشگاهها، ارتباط مستقیمی با فروش دارند. در ابتدا باید مطالعه کنیم که یک فروشگاه به چه نوع افرادی و در چه جایگاههایی نیازمند نیروست؛ مدیر فروشگاه- نفر دوم یا جانشین فروشگاه- مسئول یا سرپرست چیدمان فروشگاهی- صندوقدار- فروشنده- خدماتی و ...
قطعا این افراد را کنار هم گذاشتن خیلی زمان برده و هزینهبر است، ولی یک شخصی که خودش شاید در زمانهای قدیم در فروشگاه همان شرکت یا شرکتهای دیگر کار کرده، خیلی راحتتر و با درک بیشتر میتواند در استخدام این افراد نقش پر رنگتری داشته باشد؛ تنها به دلیل اینکه درک این شخص از افراد دیگر خیلی خیلی بالاتر است.
کسی که میداند 12 ساعت داخل یک فروشگاه ایستادن یعنی چه و نیز از زمانهایی که بازار بد یا خوب است، آگاهی دارد، همچنین میداند زمانی که روحیه پرسنلاش افت میکند باید از چه روشی استفاده کند یا اینکه چند درصد پرسنل مجموعهاش آقای باشد یا خانم و در واقع سردی و گرمی بازار را چشیده باشد، لذا نتیجه میگیریم که اگر از ابتدا به فکر این موضوعات باشیم، دیگر نیازی نیست کارمندان عالیرتبه را از بیرون استخدام کنیم و میتوانیم در یکسری از کارها از همان پرسنل خودمان که از اول روی آنها سرمایهگذاری شده، استفاده کنیم.
حالا مهمترین موضوع ما این است که داشتن پرسنلی با سابقه کاری بالا و رزومه درخشان، آیا کافی است؟ باید عرض کنم که خیر. حالا کار شما بسیار بسیار سختتر شده است، چون هدفمان باید انگیزه دادن به این افراد باشد تا بتوانیم مدت زمان بیشتری در سیستم خود نگه داریم و سود بیشتری از وجود این افراد به مجموعه برسد.
حال به نظر شما از چه روشهایی میتوانیم استفاده کنیم برای اینکه نیروهای قدیمی مجموعه را هر روز با توان قدرت بیشتری در اختیار سیستم داشته باشیم؟ باید خدمت شما همکاران محترم عرض کنم که سابقه کاری فرد مورد نظر در مجموعه شما بسیار بسیار مهم است؛ اینکه این شخص از چه جایگاهی به چه جایگاهی رسیده و طی گذشت چند سال بوده است؟ همکاران این شخص چه افرادی بودند و این فرد از چند سالگی وارد آن مجموعه شده و امروز چند ساله است؟ آیا این فرد برای آینده خودش برنامهریزی درستی دارد یا هنوز خیر؟ آیا این شخص مجرد است یا متاهل؟ همه این موضوعات فاکتورهای به شدت مهمی هستند.
ما برای هر طبقهای از کارمندان با هر پوزیشنی، باید یکسری موضوعات انگیزشی داشته باشیم. اول از همه باید این را بدانیم که تشویقهای ما باید با ویژگیهای هر فرد تغییر کند و بهطور مختلف باشد.
بهطور مثال ما فروشنده مجموعه را به یک روش و مدیر فروش مجموعه را به روش دیگری تشویق میکنیم. هیچگاه نباید این حس را به کارمندان بدهیم که ارزش شما با یک نفر دیگر در همان سیستم برابر است، چون سابقه کاری و مدت زمان کاری و جایگاه کاری به شدت مهم است.
ما همیشه باید سعی کنیم در وهله اول صلاح خود شخص را در نظر داشته باشیم و بعد صلاح شرکت را. تلاش کنیم به افراد مهم سیستم یادآوری کنیم که دارید دیده میشوید. در واقع باید قدردان زحمات پرسنل مجموعه باشیم.
یادمان باشد که یک تعریف خشک و خالی میتواند انگیزهای مضاعف داده تا آن شخص 180 درجه در مسیر کاری خود تغییر کند. این روش بدون یک ریال هزینه کردن است، اما موثرترین روش محسوب میشود.
همواره باید سعی کنیم تا حواسمان به همه افراد مجموعه باشد و در زمان خودش از این افراد تقدیر به عمل آوریم، چون تمام سرمایه اصلی یک شرکت همانطور که در مقالات قبلی هم ذکر شد، نیروهای آن مجموعه هستند.
پیشنهاد من به شما عزیزان این است که قدر پرسنل زحمتکش، دست پاک و پر تلاش را بدانید، چون در روزهایی که داریم سپری میکنیم، کاملا مشهود است که تعداد این افراد با این ویژگی رفته رفته کمتر میشوند، زیرا سبک زندگیها تغییر کرده و افراد بیشتر سمت کم کار کردن و درآمد بیشتر میروند و این موضوع یکی از خطرناکترین موضوعات کاری ما در آینده است.
همیشه به یاد داشتم که حتی در خانواده خودم به شخصه، پدرم یک حمایتکننده واقعی بودند، مادرم همیشه یک فردی بود که انگیزههای زیادی به من میداد و برادرم همیشه قدرت ریسک کردن بیشتر در زندگی را به من میآموخت، لذا این خانواده تبدیل شده بودند به یک تیم قوی که همیشه هر یک از اعضای خانواده حواسش به بقیه افراد خانواده بود.
جا دارد تا از پدر بزرگوارم، جناب آقای دکتر پرویز قدملی بابت همه زحمات خود، حمایتها و همه از خود گذشتگیها تشکر کنم، از مادرم برای اینکه همیشه به من انگیزه دادهاند برای موفق شدن در مسیر کاریام و از برادر عزیزم که هر لحظه در تمامی زمانهای زندگیام مانند کوه پشتم ایستادند، تشکر ویژهای به عمل آورم.
در پایان از جناب آقای شاهرخ کشاورز بابت همه زحماتی که در صنعت خردهفروشی داشته و همچنین قرار دادن دانش خود در اختیار تمامی برندها و نیز فرصتی که بتوانم کمی از تجربیاتم را در اختیار همکارانم بگذارم، تشکر ویژه دارم.
امیدوارم مطالب فوق برای شما عزیزان مفید واقع شود.