نقش زنان در حوزههای تصمیمسازی و تصمیمگیری در جهان با شتاب قابلتوجهی رو به افزایش است. در آخرین نمونه، اتفاق «حضور حداکثری زنان در مجلس نیوزیلند» بود. زنان با تصاحب صندلیهای رهبری کسبوکارهای بزرگ، بهنوعی پرچمداران جدید مدیریت شرکتها شدهاند. بهدلیل سوءبرداشتهای قدیمی، عمده شرکتها برای سالها از مزایای مدیر زن محروم بودهاند. اواخر ماه پیش در خبرها آمد که «ترور مالارد»، عضو سابق پارلمان نیوزیلند از سمت خود کنارهگیری کرد و جای خود را به «ثریا پکی-میسون» داد؛ به این ترتیب، برای نخستینبار در تاریخ این کشور، تعداد نمایندگان زن پارلمان از مردان بیشتر شده است. خانم میسون به خبرنگاران گفت: «امروز برای من یک روز خاص و بهیادماندنی است اما برای نیوزیلند، یک روز تاریخی است.» حضور حداکثری زنان در عرصه سیاسی این کشور، مهر تأیید جدیدی است بر افزایش نقش زنان در جایگاههای قدرت؛ بهویژه در حوزه سیاست و کسبوکار. چند درصد از مدیران شرکتها زن هستند؟ افزایش نقش زنان در صنایع و سیاست چه تأثیراتی بر سازمانها و جوامع دارد؟
طی سالهای اخیر، برابری، تنوع و رفع تبعیض به اصلیترین مباحث حوزه کسبوکار تبدیل شدهاند. مدیران در نقاط مختلف جهان بهدنبال متنوعسازی نیروی کار خود هستند. آنها در تلاشاند نیروهای کار خود را از میان همه طیفها از سنین و نژادهای مختلف انتخاب کنند و اصل برابری را رعایت کرده و وقتی صحبت از برابری به میان میآید، پیش از هر چیزی برابری میان زن و مرد به ذهن خطور میکند.
به همین علت، توانمندسازی زنان و هموارسازی مسیر پیشرفت آنها یکی از اولویتهای اصلی شرکتهای پیشرو است. زنان حالا در بسیاری از جایگاههای ارشد مدیریتی حضور دارند و با اعتمادبهنفس بیشتری از ایدههای خود دفاع میکنند. این ماجرا حتی به جایگاههای رهبری سازمانها هم سرایت کرده است. مدیران عامل برخی از شرکتهای مطرح جهان ازجمله «جنرال موتورز» زن هستند. این برای فعالان برابری میان زنان و مردان، پیشرفت قابلتوجهی است اما سؤالی که مطرح میشود این است که نقش زنان در محیطهای کار با چه سرعتی افزایش یافته، آیا این کافی است؟ صرفاً حضور زنان در این جایگاهها میتواند ضامن تغییر باشد؟ این تغییر روند چه پیامدهای مثبتی میتواند بهدنبال داشته باشد؟
ماه پیش، نشریه «مکنزی» در گزارشی نوشت: نرخ تغییر شغل رهبران کسبوکار زن به بیشترین حد خود رسیده است. زنان جوان و جاهطلب نیز آمادهاند همین رویه را دنبال کنند. نویسنده این گزارش معتقد است برای رسیدن به برابری میان زن و مرد، شرکتها باید از وظایف اداری یا به تعبیر خودش، «کارهای پشتمیزی» فراتر روند. 8 سال است این نشریه، هر سال گزارشی مفصل در رابطه با حضور زنان در عرصه کار آمریکا منتشر میکند. این گزارش، حاصل مصاحبه با ۱۲ میلیون نفر، نظرسنجی از بیش از ۴۰ هزار کارمند و مشارکت ۳۳۳ سازمان است. زنان از نژادها، گرایشها و تواناییهای مختلف در این نظرسنجیها شرکت دارند. طبق آمارها، انتظارات زنان از شرکتها افزایش یافته است. نرخ استعفای زنان در سال جاری بیسابقه است و رهبران سازمانی زن، بیش از مردان در حال تغییر شغل هستند. این میتواند پیامدهای بسیاری برای شرکتها داشته باشد.
در ادامه گزارش آمده است: «زنان همین حالا هم نقش کمرنگی در عرصه رهبری کسبوکار دارند. سالهاست که زنان، کمتر از مردان به جایگاههای رهبری سازمانی رسیدهاند و حالا همان تعداد کم هم بهدنبال ترک شغل خود و یافتن فرصتهای بهترند.» علتش این است که گرچه زنان به اندازه مردان جاهطلب هستند اما برای پیشرفت، موانع بیشتری بر سر راهشان قرار دارد. زنان در محیط کار، بیش از مردان مورد قضاوت نادرست یا پرخاش یا تردید قرار میگیرند. اگرچه تلاشهایشان در راستای بهبود سلامت کارکنان و سهیمسازی همه طیفها بیش از مردان است اما کمتر از آنها قدردانی میشود. بهعلاوه، موضوعاتی مثل انعطافپذیری، دورکاری، سلامت و تنوع نیروهای کار برای رهبران زن اهمیت بیشتری یافته و بهدنبال شرکتهایی هستند که این مسائل را در اولویت قرار دهند
اگر شرکتها در این راستا اقدام نکنند، ممکن است ریسک بزرگی را متحمل شوند و نهتنها سازمانها رهبران زن فعلی خود، بلکه زنان نسلهای بعدی را هم از دست خواهند داد، چراکه جوانان، بیشتر به این اولویتها بها میدهند. کرونا باعث شد دغدغههای جدید با شتاب بیشتری گسترش یابند و مردم در نقاط مختلف جهان، با سرعت بیشتری بهسوی آینده حرکت کنند و این درباره زنان بیشتر صدق میکند، چراکه جاهطلبتر و سختکوشترند. بهعلاوه، رهبران سازمانی زن، همدلی را بهتر بلدند و بیش از مردان در راستای بهبود فرهنگی گام برمیدارند. طبق آمارها، گرچه در راستای حضور زنان در شرکتها پیشرفتهایی حاصل شده اما زنان در جایگاههای رهبری سازمانی، کماکان در اقلیت هستند.
اواسط امسال، «بیزینس اینسایدر» در گزارشی، بار دیگر موضوع حضور زنان در شرکتهای بزرگ را زیر ذرهبین برد. عنوان مقاله این بود: «مدیران ارشد والمارت و سایر شرکتهای بزرگ درباره عدم حضور مدیران ارشد زن ابراز نگرانی کردند.» در ادامه گزارش آمده از بین 500 مدیر شرکتهای لیست فورچون، تنها ۲۴ نفر زن هستند. این در حالی است که طبق تحقیقات مکنزی و اساندپی گلوبال، شرکتهای دارای مدیر زن در کل عملکرد بهتری دارند. رشتهمقالاتی که با عنوان «بهای نابرابری» در این نشریه منتشر میشود، به بررسی موانع پیشرفت زنان و اقلیتهای نژادی در محیط کار میپردازند. «آن چو»، مدیرعامل AT&T میگوید که بزرگترین مانع او، فارغالتحصیلی از یک دانشگاه معتبر یا یادگیری جنبههای فنی کسبوکار نبوده است. بزرگترین دردسر او در محیط کار، مقابله با تبعیض نژادی بوده چراکه اصالتاً آسیایی است. او میگوید: «بارها از من میپرسند کجایی هستی؟ بارها پیش آمده تنها زن حاضر در یک جلسه بودهام و بارها حرفم را قطع کردهاند.» او حتی کتابی در این رابطه نوشته با عنوان «راهنمای رهبران سازمان در تبعیض ناخودآگاه». او میگوید: «باوری در محیط کار وجود دارد که زنان فنی نیستند؛ اینکه حامیان خوبی هستند اما رهبران سازمانی خوبی محسوب نمیشوند.»
به باور او، این شدیداً دور از حقیقت است. طی دو سال اخیر، سه زن توانستند سکان سه شرکت بزرگ را در دست بگیرند. در مارس ۲۰۲۱، «جین فریزر» بهعنوان مدیرعامل «سیتیگروپ» انتخاب شد.
«والگرین بوتز»، «رز بروئر» را بهعنوان مدیر ارشدش اعلام کرد. «تاسوندا براون داکت» مدیرعامل «TIAA» شد. یکی دیگر از زنان مطرح عرصه کسبوکار «مری بارا»، مدیرعامل جنرالموتورز است که از سال ۲۰۱۴، مدیریت این شرکت بینالمللی را برعهده دارد. با وجود این، زنان فقط ۸/ ۴ درصد مدیران لیست فورچون را تشکیل میدهند؛ ازجمله «سافرا کتز»، مدیر اوراکل، «گیل بودرو» مدیرعامل «انتم» و «کارن لینچ»، مدیرعامل «CVS Health».
با وجود این، گزارش سال ۲۰۱۹ مؤسسه «اساندپی گلوبال» نشان میدهد شرکتهایی با مدیرعامل زن جدید در کل عملکرد بهتری دارند. این مقاله، علت عدم پیشرفت زنان و نقش کمرنگشان در سطوح مدیریت را عدم حمایت از آنها و سوگیریهای تبعیضآمیز خوانده است. ریشه این مشکل در باورهایی است که در کودکی و حین تحصیل شکل میگیرد. طبق این باورها، پسرها در دوران تحصیل معتقدند توانایی پیشرفت در چهار حوزه علم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی در میان مردان بیشتر است و «باید» در این زمینهها مهارت یابند. به همین علت، زنان در دوران تحصیل، کمتر به این حوزهها هدایت میشوند. «آن چو» به یاد میآورد در دوران دبیرستان، رأی او را زده بودند تا در رشته ریاضی پیشرفته ثبتنام نکند اما بههرحال در دانشگاه، مهندسی برق و الکترونیک خواند و فوقلیسانس گرفت. سؤال اینجاست که چند نفر میتوانند این موانع فرهنگی را از میان بردارند؟ آمارها چندان خوشایند نیست اما ظاهراً گرایش شرکتها به حضور زنان در جایگاههای مدیریتی، افزایش یافته است.
مجله کسبوکار لندن در گزارشی نوشته است: «وقت آن رسیده که درباره محیطهای کار مردمحور» تجدیدنظر کنیم. طبق این گزارش، محیطهای کار حتی بهلحاظ فیزیکی و به شکلهایی قابل مشاهده، برای مردان طراحی شدهاند. سپس به بررسی مقالهای از «فایننشالتایمز» با عنوان «زنان آینده مدیریت را تغییر خواهند داد»، پرداخته است. این مقاله توضیح میدهد حتی چیدمان و گرافیک شرکتها میتواند یکی از موانع پیشرفت حرفهای زنان باشد. این چارچوبها و شرایط، بیش از نیمقرن پیش تعیین شدهاند که تعداد زنان در محیطهای کار، بسیار ناچیز بود اما حالا بیش از 50 سال از آن دوران گذشته و فعالیتهای اجتماعی زنان به طرز چشمگیری افزایش یافته است. به باور نویسنده این گزارش، وقت آن است که درباره ساختارهای محیط کار، تجدیدنظر کنیم و اینبار، زنان را هم در تعیین شرایط فیزیکی و غیرفیزیکی، لحاظ کنیم؛ چراکه زنان جوان دیگر حاضر نیستند شرایط سخت را تحمل کنند و این به ضرر شرکتهاست. در میان صدها جایزهای که سالانه به افراد در حوزههای مختلف تعلق میگیرد، یک جایزه هست که در مقایسه با سایر جوایز، بسیار منحصربهفرد است؛ جایزه «اولین زن». این جایزه به زنانی تعلق میگیرد که در حوزه فعالیت خود، ساختارشکن شدند. مجله «کسبوکار» لندن در گزارشی ضمن اشاره به زنانی که این جایزه را دریافت کردهاند، بر لزوم روایت داستان زنان و قدردانی از آنها تأکید کرده است. به باور نویسنده این گزارش، زنانی که دست به اقدامات بزرگ زدهاند، باید بتوانند صدای خود را به سایر زنان برسانند و داستان موفقیت خود را روایت کنند. حضور زنان دور میزهای هیأتمدیرهها بسیار کمرنگ است. آموزش و توانمندسازی آنها میتواند اثر دومینویی داشته باشد و به خانواده، جامعه محلی و حتی جوامع بزرگتر سرایت کند. نویسنده در ادامه، نقلقولی میآورد از یکی از زنانی که این جایزه را دریافت کرده است: «زنان میتوانند همه چیز را داشته باشند. باید روی مسائلی تمرکز کنیم که مناسب این دوران هستند.» حمایت از زنان در انجام وظایفی فراتر از نقش مادری یا همسری، یکی دیگر از روشهایی است که به باور او، به رشد زنان و نیل به جایگاههای مدیریتی کمک میکند.
به باور او، بههرحال این زنان هستند که میتوانند آینده عرصه مدیریت را دگرگون کنند. شرکتهایی که مدیران عامل زن دارند، علاوهبر موفقیت مالی در برخی دیگر از زمینهها دارای یک مزیت رقابتی هستند. در مقالهای در وبسایت دانشگاه استنفورد آمده است: اگر شرکتی مدیرعامل زن داشته باشد یا جایگاههای ارشد مدیریتی آن، بیشتر در دست زنان باشد، رویکرد آن شرکت نسبتبه زنان تغییر خواهد کرد. چنین شرکتهایی، زنان را افرادی مؤثر، مستقل و مصمم توصیف میکنند. این مقاله ضمن اشاره به حضور کمرنگ زنان در جایگاههای مدیریت شرکتهای «اساندپی» و روند کند پیشرفت در این راستا، به بررسی علل آن میپردازد. ویژگیهای مدیریتی که در شرکتها ارزشمند تلقی میشوند، عمدتاً مردانه هستند و اگر زنی این ویژگیها ازجمله «قاطعیت» را از خود نشان دهد، غیردوستداشتنی و سرد تلقی میشود. این باورها معمولاً آشکار و عیان نیستند و در دیالوگهای رسمی یک شرکت، صراحتاً به زبان آورده نمیشوند اما زیر پوست شرکتها در جریان است. شرکتها با سرمایهگذاریهای میلیاردی در تلاش برای رفع این باورها هستند. اگر یک زن را بهعنوان مدیرعامل شرکت انتخاب کنیم، تغییر این باورها ناخواسته اتفاق خواهد افتاد. این راهی سادهتر، مؤثرتر و مقرونبهصرفهتر برای ایجاد برابری جنسیتی در سازمانهاست.
منبع: BLOOMBERG.COM